Sunday, February 27, 2005

خبرگزاری کشاورزی

خبر گزاری کشاورزی هفت ، هشت روزی هست که هیچ خبری مخابره نکرده ! مدت تقریباً زیادی است که دیگر آنجا نمی روم و نخواهم رفت .اما دوستان بیچاره ام بد جور بلا تکلیف بسر می برند. این خبر گزاری جالب که از همان روزهای آغاز ین فعالیت اش پر از معضل بود ه به دلیل پاره ای مشکلات مالی اعتصاب کرده!! حتی امروز برای ساعتی جمله ای با همین مضمون در سایت درج شد که به تدبیر مدیر عامل باهوشش برداشته شد!نوشتن این مطلب به این خاطر است که بگویم اصلاًمهم نیست محتوا و اهداف یک مجموعه چه باشد مهم اینست که با دلسوزی و علاقه کار کنیم ...تنها چیزی که در این مجموعه ذره ای وجود ندارد!از بالا تا پایین!در ضمن یک مصاحبه و یک گزارش هم از طرف من در راه خدا به این خبر گزاری هدیه شد !!من عادت دارم به این هدیه دادن ها....!

Friday, February 25, 2005

نقطه سر خط

دیروز روز سختی بود. امتحاناتم را خراب کردم و به اندازه یک دنیا خسته ام اصلاً باورنمی کنم به همین سادگی اینهمه زحمت به باد رفته باشد هر چند مهم نیست همه امان در این مملکت رقاص های خوبی شده ایم بس که عادت کرده ایم هر روز به یک ساز برقصیم! در عوض در این مدت مطالب جالبی یاد گرفتم که شاید هیچوقت فرصت دانستن اش پیش نمی آمد.... در حین امتحان هم اتفاقات جالبی افتاد مثلاً روی پاسخنامه ام آب ریخت و نزدیک بود از ترس سکته کنم!(لیوان یک بار مصرفشان سوراخ بود و من متوجه نبودم) با یک خانم زرنگ !که اصرار داشت تقلب کند!آنهم به کمک من مشاجره کردم!به اطلاع دوستان کنجکاو!! هم برسانم که همسر دکتر سخاوت هم جزو شرکت کننده ها بود و کلی از بچه های دانشکده هم رویت شدند! ولی در پایان روز خسته کننده ام با پیمانه ، یک کافی شاپ کوچولو کشف کردیم که قهوه ترک های خیلی خوبی داشت این اتفاق نسبتاً خوب، کمی از خستگی امان کم کرد. نهایتاً از قرار معلوم به جزوه هایم باز هم احتیاج خواهم داشت.! چون به شدت آدم سمجی هستم

Wednesday, February 23, 2005

فردا راحت میشم!دیگه

این امتحان لعنتی بالاخره فردا تمام میشود. در تمام طول این مدت درخانه مانده ام و فقط مثلاً!! درس خوانده ام...و همین برای همه چیز دلتنگم کرده.تازه فهمیده ام از دورکیم و پارسونز و وبر بیزارم یعنی از هر مفهومی که زیادی مرور شده دلزده ام.....به گمانم این ایزوله شدن و اپوخگی ( یاعزلت گزینی گوشه پرانتز!!) ... گمان نمی کنم! مطمئنم!! دیونه ام کرده چون اینروز ها چرندیات جالبی می بافم.

Tuesday, February 08, 2005

این روز ها خیلی حوصله نوشتن ندارم ...یعنی حوصله هیچ کاری ندارم... و تصمیم دارم تا تمام نشدن امتحانات نه بنویسم..نه بخوانم...این پست هم به خاطر اینکه گفته باشم ، از نوشتن دلزده نیستم و این رخوت موقتی است

Tuesday, February 01, 2005

حضور زنانه سینما

گوهر خیر اندیش تا اطلاع ثانوی از بازی محروم است البته به همراه شریفی نیا....البته زمانی این نکته جالب توجه می شود که کمی به وضع زنان و مسائل آنها در سینما دقت کنبم گیسو فغفوری مطلب جالبی نوشته در باره فعالیت زنان در جشنواره بیست و سوم که خواندنی است نمی دانم چرا در این مملکت کسی حضور زنان را تحمل نمی کند حالا به هر شکلی...در تمام لایه های زیرین فرهنگی این جامعه زن معضل قلمداد شده...بقیه ژست ها هم درباره حقوق زن نمایشی بیش نیست!در ضمن اینکه فکر می کنم هیچ وقت در این مملکت نمی شود از حوزه خصوصی افراد دفاع کرد.همین