نامم را نپرس ...شايد كه كسي نباشم
از وطنم جويا نشو...باشدكه نامش ورق هايم باشد
از معشوقم مپرس...چه بسا كه نامش فراموشي است
نام پدرم را مپرس...چه بسا كه نامش غربت است
از مادرم بپرس...تنها او را خوب مي شناسم
نامش آزادي است
اين روزها تب غادةالسمان بد جور گرفتارم كرده انگار!!! و يك چيز ديگرگوش دادن به نوعي موسيقي كه خجالت مي كشم بنويسم!!! خود سانسوريم ديگر! عادت كرده ايم به اين اوضاع ، در همه چيز سانسور!كجاست مادرمان آزادي؟!!
.
.
.
هايده!! از گوش دادن به موسيقي رپ كه ضايع تر نيست هست؟
0 Comments:
Post a Comment
<< Home