Friday, December 09, 2005

تجمع اعتراض آميز در انجمن صنفي

هيچ آدم عاقلي وقتي مي داند كه خطري تهديد اش مي كنددست به عمل نمي زند اما ما در اين مملكت ياد گرفته ايم كه بي خيال اين احساس خطر ها شويم مثلاً مي دانيم خانه امان روي خط گسل است و به شدت پيزوري است اما هر شب سعي مي كنيم به جاي زلزله به چيز ديگري فكر كنيم! يا مي بينيم هواپيما نقص فني دارد اما ته دل امان قرص است ... نمي دانم به كجا ؟ بي خيال مي شويم ! راحت! در ضمن خيلي هم از انگ سوسول بودن مي ترسيم وترجيح مي دهيم يك بلايي سرمان بيايد تا مورد استهزاء قرار بگيريم... همه اينها را گفتم كه بگويم خبرنگار ايراني هستيم! ولي خودمان براي جانمان ارزش قائل نيستيم آنوقت چه جور توقع داريم ديگران ارزشي قائل باشند؟ همه ارگانها و نهادهاي دولتي به ما به چشم ابزار نگاه مي كنند كه بايد گندهايشان را بپوشانيم يا فعاليتهاي مزخزف اشان را بزرگ جلوه دهيم !هميشه هم به خودمان تلقين مي كنيم كه عاشقيم و بايد تاوان عشق به اين حرفه را بپردازيم ! ولي چرا؟.... ايكاش در حاشيه اين اتفاق سقوط هواپيماكمي به خودمان فكر كنيم!به عزت نفس امان و نگذاريم اينطور با ما رفتار كنند. چه خبر نگار باشيم يا نباشيم ! تجمع فردا شايد بهانه اي باشد كه به خودمان ياد آوري كنيم انسان ايم و حقوقي داريم و سرمان با يك لقب شهيد كلاه نمي رود

0 Comments:

Post a Comment

<< Home