اين روزها آنقدر سرم شلوغ بوده كه حتي به كارهاي مهم تر از وبلاگ نوشتن هم نرسيده ام . تعطيلي سرمايه ناراحت ام كرد نه به اين خاطر كه خداي نكرده به بقاي اين روزنامه دل خوش كرده باشم نه! ما همه عادت كرده ايم به اين تكرار ملال آور، اما دلم براي چند گزارش نيمه تمام و مصاحبه خيلي خوبي كه با دكتر قانعي راد انجام داده بودم مي سوزد. دروغ نگويم به حق التحرير اش هم دل خوش كرده بودم ... كه همه اش نقش بر آب شد.حرف كه براي گفتن زياد است اما من خيلي كار دارم |
4 Comments:
زاده شدن بر نیزهء تاریک همچون میلاد گشادهء زخمی.....
salam azat kabari nist kojaee?
اي بابا...همينه ديگه..دولت مهرورزي بهتر از اين مي خواستي ؟
سلام سحر جون
انقدر درسخون شدي كه وبلاگت رو به روز نميكني
Post a Comment
<< Home