Saturday, September 10, 2005

هجوياتي كه عجيب شبيه واقعيت اند

با آن كت و شلوار بد رنگ و كراوات بلندت از هميشه مسخره تري... حالا هر چه هم اسم كتاب و رمان بلغور كني باور نمي كنم جزء اين چهار كلام جسته و گريخته از شرق و غرب بيشتر بلد باشي ... اصلا چرا مدام مي پرسي كدام شاعررا دوست دارم و سبك ادبي مورد علاقه ام چيست؟ چه كسي گفته من ادبيات دوستم؟ به اين قيافه گول زنك نگاه نكن. من ازفلسفه و شعر و شاعري و اين پز روشنفكري كه همه اتان را فلج كرده بيزارم. چون خيلي معمولي ام! چون ترجيح مي دهم جزء عوام باقي بمانم دوست ندارم قاطي دار و دسته اتان شوم! زور كه نيست! بي خود هم پشت كتاب و دفترم ام شعر ننويس... چرندياتت به همه چيز شبيه است جز شعر!
مرد بي سواد خانواده دوست نجيب به صد تاي مثل تو مي ارزد ... اصلا چه بهتر كه سال تا سال كتاب نخواني ... اصلا از اين آدم هايي كه راست مي روند مي گويند فوكو ...چپ مي روند مي گويند نيچه حالم بهم مي خورد.
نمي دانم چرا هيچكدامتان اخلاق و شرافت راست كارتان نيست؟... چشم به همه زن هاي عالم!! دوخته ايد ببينيد كدامشان خر اين جفنگيات مي شوند سوارشان شويد؟! به يكي ،دو تاهم قانع نيستيد! من اين حرف ها را از برم ... ديگر نگو چقدر با بقيه زن ها فرق داري ... چقدر متفاوتي ...چه ذوق و تفكري ؟!!! مي دانم به من و تفكرم كاري نداري ... چشم ات دنبال چيز ديگري است. زن جماعت برايت به پول سياه هم نمي ارزد. از چشم و ابرويم تعريف نكن كه با اين سليقه افتضاح و بازاري ات از خودم نا اميد مي شوم.تو قشنگي و زشتي سرت نمي شود.اگر بگويي زشتم خوشحال تر مي شوم!
اين ژست فمنيستي كه تازه دچارش شده اي مرا كشته!!.فكر كردي نشنيدم به دوستت مي گفتي هر زني با يك ترفندي خر مي شود . دختر هاي امروزي به مرد روشنفكر زن ذليل دل مي بازند؟ واقعا كه! خجالت نمي كشي به هر كه مي رسي؛ مي گويي قحطي شوهر است؟ لب تر كنيم صد تا صد تا دختر جلو يمان قرباني مي كنند!...اسم عشق را جلوي من نياور كه بالا مي آورم! براي تو سود و منفعت و شهوت مقدس تراز همه چيزاست. من كه دستت را خواندم... تو هم گورت را گم مي كني... خدا به داد بعدي برسد.

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

hmm...

2:57 PM  
Anonymous Anonymous said...

khili galeb bood.

4:06 AM  

Post a Comment

<< Home