Monday, July 04, 2005

بعضي از لحظات از زندگي ام خوشم مي ايد نه به اين خاطر كه خيلي خوش مي گذرد يا كار راضي كننده اي انجام داده باشم نه!...فقط از رنجي كه مي برم و متفاوت از خيلي از رنج هاي هميشگي است خوشم مي آيد.اينكه فرصتهايي هست تا آنچه گاه تصورش را هم نمي كردم تجربه كنم اين برايم خوشايند است ولذت بخش ....حالا اگر دست مهرباني نيست يا خاطره دلپذيري تا لحظه اي به آن دل خوش كرد چندان مهم نيست...بيشتر به اين فكر ميكنم كه چقدر يك ماجراي ساده و كهنه مي تواند به كشف نقاط مبهمي از وجود انسان بيانجامد.من گاه از بي تجربگي و ساده دلي ام خوشم مي آيد