Sunday, January 16, 2005

پر

پر پر ،کلاغ پر دل بی اتفاق پر / از کرت های مزرعه تخم نفاق پر
نفرین به تو که هیچ دلی دوستت نداشت / آتش چنان بگیر،که روی اجاق ،پر
با تو اتاق پر شده بود از پری عشق / پر بود تا حوالی رف در اتاق پر
پرواز شوق تازه به بال تو میدهد / در آسمان پرنده بی اشتیاق پر
حالا که بسته شد چمدان نماندنت / آئینه شمعدانی تو روی طاق پر
اصلاً چرا به این در و آن در زدن عزیز! / هر دل که سرد مانده و بی اتفاق پر

محمد علی رضا زاده

0 Comments:

Post a Comment

<< Home